آرامش، گمشدهای است برای اغلب فرزندان آدم در عصر حاضر. گمشدهای که مجبورمان میکند حتی برای یک تصویر سازی کم رنگ از آن، پای صحبت گیس سفیدان و ریش سفیدان بنشینیم. چنانچه گویی میدانیم خودمان نخواهیم یافتش و فقط در داستان هاست که باید بجوییم. آرامش پدیدهای است که ما هر روز از آن دورتر و دورتر می شویم و نگرانم حتی داستان سرایی ها هم به دادمان نرسد.
اما حتی در این آشفته بازار هیاهوی تهی از معنی، هستند کسانی که اکسیر آرامش را یافتهاند. نمیخواهم محکم حرف بزنم و ادعایی بکنم، اما شاید نام من را هم بتوان در انتهای این دیباچه نوشت. من هم مدت زیادی نیست که با اعماق این مفهوم آشنا شدهام، اما حس و حالم خوب و است و فکر میکنم دارم به جاهای خوبی در حوزه آرام زیستن نزدیک میشوم.
نمیدانم چقدر درست فکر میکنم و چقدر درست میگویم، اما من به این نسخه ساده دست یافتهام که آرامش را نه در تلاش برای خلق آرامش، که در رهایی خواهیم یافت. پارادوکس دلچسبی است. نه؟ میخواهی به چیزی برسی. آموختهها میگوید برای هرآنچه میخواهی بدان برسی، باید تلاش کنی. تلاش که میکنی، از آنچه میخواهی به دستش آوری، دور میشوی. چندین سال به همین منوال میکوشی آرامش را در زندگی خلق کنی اما همه چیز میسازی، به غیر از آرامش. بعد که رها میکنی، آرامش پدیدار میشود. حداقل برای من که چنین بوده.
آرامش در کنجی از زندگی جای دارد که آنجا خبری از زیاده خواهی، خبری از طمع، خبری از خودنمایی و خبری از تلاش برای جلب تایید دیگران نیست. آرامش در پذیرش است. آرامش در صلح است. آرامش در خلوت است. آرامش در رویارویی صادقانه با خویشتن خویش است. آرامش در رهایی است.
شاید بپرسید منظورت این است که
نکوشیم؟ نسازیم؟ نپرورانیم؟ رشد نکنیم؟ البته که همه اینها را باید انجام دهیم. ولی به یک شرط. به شرط اینکه از هرآنچه غیراصیل است، تهی باشند.
آرامش جایی است که ما برای خوب شدن می کوشیم، نه خوب دیده شدن و خوب شدن، در رهایی از تلاش برای خوب دیده شدن پدیدار خواهد شد. آرامش در رهایی است...
آیدین نامدار
🌲