دوستان جان… آن جوان جوایای نام، من بودم. آیدین نامدار و آن روز یکی از بزرگترین نقاط عطف زندگی ام شد. از دفتر مدیرعامل پشت میزم برگشتم. تعدادی از لوازم شخصی ام را جمع کردم. با پیمان خان قصیری که جای برادرم بود و هست خداحافظی کردم و فاصله دور اتاق کارم تا نگهبانی را با کوله باری از خشم، حسرت، ترس و آرزوهای بزرگ قدم زدم. همه چیز تمام شد و همه چیز از همان لحظه آغاز گشت.

و من امروز اینجا هست. در مدرسه کسب و کار پله. برندی که می خواهد تاثیری مثبت روی استانداردهای آموزشی حوزه کسب و کار در ایران بگذارید. برندی که تمام داشته هایش و تمام درون مایه اش را از سالها فعالیت من، آیدین نامدار در قالب یک مشاور پرکار و پرتلاش دارد.

بعد از استعفا از تراکتورسازی، کارم را در دفتر معماری یکی از دوستانم شروع کردم. ۶ ماه مدیر آنجا شدم. بدون هیچ دریافتی. خودم اینطور خواسته بودم. نیاز به تجربه داشتم. نیاز به این داشتم که دنیای کسب و کار را بیرون از میله های یک کارخانه ۱۲ هزار نفری تجربه کنم. همین هم شد. تازه چشمم به روی واقعیت های کسب و کار باز شده بود. در این فاصله ازدواج کردم. به همسرم شرکتی ثبت کردیم و در دفتر وکالت پدر همسرم مستقر شدیم و داستان ما شروع شد.

در سال ۱۳۸۸ اولین پروژه مشاوره را شروع کردم. صنایع بسته بندی هادی حلب تبریز به من اعتماد کرد و من هم پاسخ اعتمادشان را دادم. الان که الان است مدیران ارشد و مالکانش از بهترین دوستانم هستند. بعد تقاضاها شروع شد. در یک تصمیم اشتباه شروع کردم به توسعه کسب و کارم. تنها دوسال لازم بود تا من بزرگترین درسهای کسب و کاری ام را بگیرم. در عرض ۲ سال ورشکسته شدم و بدهی سنگینی بالا آوردم. اما خودم را نباختم. انگار آن تجربه را کم داشتم برای اینکه کلکسونم تکمیل شود. هر آنچه که امروز از من یک مشاور موفق و آموزگاری ساخته که کلامش خریدار دارد، محصول همان شکست تمام عیاری است که تجربه کرده ام.

بعد از آن شکست از پا ننشستم. مسیرم را ادامه دادم. هر روز شفاف تر از قبل نقشه راهم را بررسی کردم و قوی تر از روز قبل گام در راه گذاشتم. ماحصلش شد همین که امروز می بینید. همین که امروز من با تمام وجود افتخارش را تجربه می کنم و حالم با آن کسی که از خودم ساخته ام، خوب است. من زاده خطاهایم هستم. من خالق سرنوشت خودم هستم. من بیرون آمده از آتش ترسهایی هستم که از آنها نترسیده ام و امروز در خودم این صلاحیت را با تمام می بینم که در مقابل دیدگان هزاران مدیر کاربلد این کشور اعلام کنم که مدرسه کسب و کار پله را راه انداخته ام تا آن ها هر روز و هر روز در مسیر رشد فردی و رشد کسب و کارشان یک پله بالاتر بروند.